تغییرات ساختاری به مرور زمان در هر سازمانی شکل خواهد گرفت …
سازمان بهزیستی کشور در حال حاضر یکی از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی است که با استفاده از بودجه عمومی، افراد معلول، محروم و آسیب دیدگان اجتماعی را تحت پوشش خود دارد. این سازمان با نظارت شورای انقلاب و تلاشی چند ماهه توسط دکتر محمدعلی فیاض بخش و چند تن دیگر با صدور مصوبه و ماده واحدهای با ۱۶ تبصره در خردادماه سال ۱۳۵۹ تشکیل شد؛ سازمانی که در ابتدا بنایش بر مدیریت غیرمتمرکز و به صورت استانی گذارده شده بود اما مانند هر سازمان دیگری شاکله اولیه آن در گذر زمان دستخوش تغییراتی شد.
در این گزارش برآنیم تا به این پرسش پاسخ دهیم که این سازمان که با هدف رسیدگی به قشر معلول، محروم و آسیب دیده اجتماعی تشکیل شد، طی ۳۵ سال اخیر در دستیابی به وظایف ذاتی خود تا چه حد موفق بوده است؟
به نقل از ایسنا، پس از مطالعات شهید فیاض بخش و همراهانش این واقعیت بر آنان روشن شد که قانون حمایتی وقت ایران قابلیت رسیدگی و حمایت بیش از چهار میلیون نفر فرد محروم، معلول و آسیب دیده را ندارد و همچنین دولت نیز بدون برنامه مدون، سازماندهی شده و منسجم قادر به انجام این امور و تلاش در جهت رفع و کاهش این آسیبها نخواهد بود؛ بنابراین بهزیستی در جهت تحقق اصول ۳، ۲۱ و ۲۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد تا با ارائه خدمات و حمایتهای غیربیمهای و تکیه بر مشارکتهای مردمی و همکاری نزدیک با سازمانهای ذیربط جهت گسترش خدمات توانبخشی، حمایتی، بازپروری، پیشگیری از معلولیتها و آسیبهای اجتماعی و همچنین کمک به تامین حداقل نیازهای اساسی گروههای کم درآمد اقدام کند.
زاهدی اصل، رییس انجمن علمی رفاه اجتماعی ایران، ضمن اشاره به همراهیاش با شهید دکتر محمدعلی فیاض بخش موسس سازمان در کنار چند تن دیگر در تشکیل بهزیستی، با تاکید بر آنکه شکل سازمانی و تشکیلاتی این سازمان در گذر زمان تغییر کرده و صورت اولیه آن تحقق پیدا نکرده است، گفت: بنا بود بهزیستی به صورت غیرمتمرکز و استانی اداره شود نه به صورت متمرکز امروزی.
زاهدیاصل: ساختار و محتوای اولیه سازمان بهزیستی، اجتماعی و فرهنگی بود اما متاسفانه در حال حاضر و در گذر زمان این ساختار به سمت محتوای پزشکی و با مدیریت پزشکان و نگاه حاکم پزشکی پیش رفته است حال آنکه ناتوانی بهزیستی در اجرای وظایفش نیز نتیجه همین تغییر محتوا از «اجتماعی» به سمت «پزشکی» بود.
زاهدی اصل ضمن بیان اینکه در مصوبه شورای انقلاب برای تشکیل سازمان تمامی وظایف، تشکیلات و اهداف سازمان به طور دقیق مشخص شده و قرار بود در هر استان نمایندگانی از نهادهای ذیربط و همچنین مردم، شورایی تحت عنوان «شورای بهزیستی استان» تشکیل دهند افزود: این شورا باید میتوانست متناسب با شرایط و نیازهای استانی برنامهها را سیاستگذاری و نهایتا اجرای آن را به مدیر بهزیستی همان استان واگذار کند تا متناسب با سیاستگذاریها، عملیات اجرایی آن در سطح استان انجام شود. متاسفانه این شیوه تشکیلاتی و ساختاری در بهزیستی تحقق نیافت و شاید یکی از دلایل آن آغاز جنگ تحمیلی بود؛ به این ترتیب بهزیستی نیز مانند سایر نهادهای دولتی مدیریتی کاملا متمرکز به خود گرفت.
وی محروم ماندن بهزیستی از بخش اعظمی از کمکهای استانی و مشارکتهای مردمی را نتیجه تبدیل شدن آن به سازمانی با مدیریت متمرکز، دولتی و درگیر شدن در بروکراسیهای اداری عنوان کرد و افزود: ساختار و محتوای اولیه سازمان بهزیستی، اجتماعی و فرهنگی بود اما متاسفانه در حال حاضر و در گذر زمان این ساختار به سمت محتوای پزشکی و با مدیریت پزشکان و نگاه حاکم پزشکی پیش رفته است حال آنکه ناتوانی بهزیستی در اجرای وظایفش نیز نتیجه همین تغییر محتوا از «اجتماعی» به سمت «پزشکی» بود.
وی در ادامه با بیان آنکه بهزیستی در حال حاضر از نگاه اجتماعی در موقعیت مطلوبی قرار نگرفته است، گفت: نگاه به بهزیستی باید نگاهی اجتماعی باشد و افراد صاحبنظر و نخبگان اجتماعی باید در مدیریت بهزیستی صاحب جایگاه و صاحبنظر باشند زیرا هیچگاه پزشکان نمیتوانند یک آسیبشناس و مددکار اجتماعی باشند همانطور که یک مددکار و آسیبشناس اجتماعی نمیتواند پزشک باشد.
موسوی چلک: تغییرات ساختاری به مرور زمان در هر سازمانی شکل خواهد گرفت و حتی در حال حاضر نیز نیاز به تغییر ساختار در بهزیستی احساس میشود، پس این تغییرات طبیعی است و یک سازمان کارآمد، سازمانی است که برای پاسخگویی به اهداف و وظایف قانونی خود متناسب با شرایط ساختار خود را تغییر دهد.
در برابر این انتقادات سیدحسن موسوی چلک که از با تجربهگان عرصه بهزیستی به شمار میرود و به تازگی پست مشاوره رییس سازمان بهزیستی را در کارنامه کاری خود ثبت کرده در گفتوگو با ایسنا، این تغییر ساختاری و تشکیلاتی را امری طبیعی عنوان کرد و گفت: تغییرات ساختاری به مرور زمان در هر سازمانی شکل خواهد گرفت و حتی در حال حاضر نیز نیاز به تغییر ساختار در بهزیستی احساس میشود، پس این تغییرات طبیعی است و یک سازمان کارآمد، سازمانی است که برای پاسخگویی به اهداف و وظایف قانونی خود متناسب با شرایط ساختار خود را تغییر دهد.
موسوی چلک در ادامه به تغییر ساختار در کمیته امداد امام خمینی (ره) اشاره کرد و افزود: ساختار کمیته امداد در چند وقت اخیر تغییرات اساسی را به خود گرفته به طوری که شاهد آن بودیم برای نخستین بار این کمیته دارای رییس شد؛ اما در بهزیستی قانون تشکیل سازمان و اهداف آن تغییری نکرده است و تمامی تغییرات انجام شده نیز در راستای وظایف سازمان و افزایش مسئولیتهای سازمانی انجام شده است.
قاسمزاده: به علت عدم قانونمندی در رسیدگی به آسیبهای اجتماعی کشور شاهد آن هستیم که سایر سازمانها و نهادها کمترین همکاری را با بهزیستی دارند.
فاطمه قاسمزاده، رییس هیات مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان نیز در گفتوگو با ایسنا، یکی از موانع عدم دستیابی بهزیستی به اهدافش را ساختار تشکیلاتی آن عنوان کرد و گفت: در حال حاضر بهزیستی خود زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است در حالیکه آسیبهای اجتماعی موضوعی نیست که رسیدگی، حل و یا کاهش آن در چارچوب تشکیلاتی یک سازمان بگنجد.
وی در این باره تصریح کرد: اگرچه یک سازمان تحت عنوان بهزیستی به صورت رسمی متولی امور آسیبها در کشور است اما روشن است که محدودیتهای سازمانی مانع ارائه جامع و کامل خدمات بوده و راهحل آن نیز همکاری تمامی سازمانها و وزارتخانههای ذیربط با بهزیستی در راستای تحقق اهداف و وظایف آن است.
وی در ادامه ساختاری که در حال حاضر برای کاهش آسیبها در ایران در نظر گرفته شده است را صحیح ندانست و گفت: به علت عدم قانونمندی در رسیدگی به آسیبهای اجتماعی کشور شاهد آن هستیم که سایر سازمانها و نهادها کمترین همکاری را با بهزیستی دارند.
وی در این خصوص به آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان اشاره کرد و گفت: حدود یک سال است که این آییننامه برای اظهار نظر توسط وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی به سازمانهای دولتی که موظف به انجام نقشهایی در این طرح هستند ارسال شده اما در تمامی این مدت یک ساله میبینیم که هیچ کدام از این نهادها هیچ اظهارنظری در خصوص این آییننامه نکردهاند و تاکنون مسکوت مانده است پس به این ترتیب شاهد آن هستیم که تمامی سازمانها و نهادهای کشوری به نوعی کمکاری، بیتوجهی و به تعویق اندازی را در ارتباط با آسیبهای اجتماعی دارند که گمان میکنیم علت اصلی آن این است که کاهش آسیبها مساله اصلی و اساسی آنها نیست.
فرید: یکی از موانع و مشکلات جدی این سازمان عدم وجود متولی خاص در حوزه آسیبهای اجتماعی کشور است
همچنین فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی نیز، یکی از موانع و مشکلات جدی این سازمان را عدم وجود متولی خاص در حوزه آسیبهای اجتماعی کشور عنوان کرد و گفت: عدم هماهنگیهای لازم در حوزه آسیبهای اجتماعی کشور باعث آن شده است که اقدامات بهزیستی اثربخشی لازم را نداشته باشد.
فرید در ادامه بر تحول دیدگاه سیاستگذاران کلان اجتماعی تاکید کرد و گفت: در حال حاضر بسیار نیازمند تحول در دیدگاه سیاستگذاران و تغییر رویکرد در سطح کلان اجتماعی هستیم.
رضازاده: یکی از عوامل افزایش آسیبهای اجتماعی و موانع و چالشهای موجود بر سر راه بهزیستی را کاهش سرمایههای اجتماعی است.
مجید رضازاده، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد این سازمان نیز یکی از عوامل افزایش آسیبهای اجتماعی و موانع و چالشهای موجود بر سر راه بهزیستی را کاهش سرمایههای اجتماعی دانست و گفت: برای مثال در خصوص اعتیاد هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که بهزیستی به تنهایی در جهت کاهش و یا ریشهکن کردن این موضوع اقدام کند؛ چرا که چنین مسالهای به عوامل مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … مربوط بوده و تمامی تصمیمات اقتصادی، سیاسی و حتی رفتار دولتمردان نیز در سطح کلان جامعه در کاهش و شدت آسیبها از جمله اعتیاد تاثیرگذار است؛ به همین دلیل باید برای کاهش یا حل آنان در سطح کلان جامعه تغییراتی ایجاد کنیم.
عزیر پناه: بهبود وضعیت در بهزیستی و در حوزه آسیبهای اجتماعی حاصل نمیشود مگر آنکه این سازمان شرکایی را برای خود در جهت اجرای وظایف و تحقق اهدافش بپذیرد.
در شرایطی که معاونان سازمان و بسیاری از فعالان اجتماعی، بهزیستی را در رسیدگی به آسیبهای اجتماعی تنها میدانند ثریا عزیزپناه، رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان فقدان همکاریهای لازم بهزیستی با سازمانهای مردمنهاد را از مشکلات اصلی این سازمان عنوان کرد و گفت: در حال حاضر علاوه بر آنکه یکی از مشکلات اساسی سازمان بهزیستی عدم شناخت همهجانبه و عدم ارائه تعریفی صحیح از آسیبهای اجتماعی و گروههای آسیب دیده و آسیبپذیر است؛ اما بهزیستی با سازمانهای مردمنهاد و NGOها نیز مشارکت و همکاریهای لازم را نداشته به همین دلیل شاهد آن هستیم که سازمان عریض و طویلی چون بهزیستی آنطور که باید نتوانسته است در تولیتگری خود در حوزه آسیبهای اجتماعی موفق عمل کند.
عزیزپناه در ادامه با تاکید بر آنکه بهبود وضعیت در بهزیستی و در حوزه آسیبهای اجتماعی حاصل نمیشود مگر آنکه این سازمان شرکایی را برای خود در جهت اجرای وظایف و تحقق اهدافش بپذیرد، تصریح کرد: بهزیستی باید سازمانهای مردمنهادی را که در سالیان اخیر در حوزههای تخصصی خود موفق عمل کردهاند را به عنوان شرکای کاری خود از تدوین طرحها تا اجرا و نظارت بر امور انتخاب کند و این پذیرش مشارکت جامعه مدنی توسط بهزیستی باید در قالب یک مشارکت واقعی باشد نه ابلاغی.
حبیبالله مسعودی فرید، معاون اموراجتماعی بهزیستی در تصدیق این گفته اظهار کرد: عدم استفاده از تمام ظرفیت بخش غیردولتی و NGOها یکی از چالشهای مهم بهزیستی و معاونت امور اجتماعی است که در این راستا از اواخر سال گذشته همکاری با NGOها را در حوزه آسیبهای اجتماعی آغاز کردیم. برای مثال محلی را دراختیار یک NGO که از زنان آسیب دیده و فرزندانشان حمایت میکند قراردادیم یا در حوزه کودکان خیابانی با ۴۰، NGO نشستهایی داشتیم اما با این حال به این موضوع واقف هستیم که در حال حاضر از بسیاری ظرفیتهای بخش غیردولتی و سازمانهای مردمنهاد استفاده نمیشود و امیدواریم بتوانیم با برنامههایی که داریم از این ظرفیتها در جهت انجام اقدامات اساسی و راهبردی استفاده کنیم.
نحوینژاد: در حال حاضر نیاز به برگرداندن این ساختار به سمت «معلولمحوری» به شدت احساس میشود.
در این میان حسین نحوینژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی، بهزیستی را در ارائه خدمات توانبخشی تنها نهادی دانست که به طور تخصصی در حوزه توانبخشی فعالیت میکند و عنوان کرد: ۱.۵ تا ۲ درصد افراد جامعه را معلولان تشکیل داده که جامعه هدف سازمان بهزیستی را شامل میشوند، در حقیقت این سازمان با حدود یک میلیون و ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار معلول در حال حاضر در ارائه خدمات توانبخشی یکهتاز است.
معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور یکی از مشکلات اساسی این معاونت در سالهای اخیر را «مرکز محوری» دانست و گفت: در حالیکه ساختار تشکیلاتی سازمان در گذشته بر اساس انواع معلولیتها بود مانند دفتر سالمندان، معلولان ذهنی و … اما بعد از محدودیتهایی که در ساختار و تشکیلات سازمان ایجاد شد به سمت مرکز محوری گرایش یافتیم که در حال حاضر نیاز به برگرداندن این ساختار به سمت «معلولمحوری» به شدت احساس میشود.
وی در این خصوص تصریح کرد: اگر بتوانیم سازمان را از مرکزمحوری به سمت معلولمحوری پیش ببریم شاهد حضور مراکز تخصصی ویژه نابینایان، ناشنوانان، ضایع نخاعی و … در کشور خواهیم بود؛ زیرا معلولان باید به این باور برسند که دارای متولی هستند و آن متولی برای صفر تا صد زندگی آنان برنامهریزی میکند.
وی همچنین عدم توانایی در ایجاد و گسترش مراکز تخصصی توانبخشی را از مشکلات اساسی معاونت خود اعلام کرد و گفت: با وجود آنکه سازمان در جهت گسترش مراکز عمومی اقدامات زیادی را داشته است اما در راستای گسترش مراکز تخصصی توانبخشی، عقب مانده که باید در این جهت اقدامات لازم را انجام دهد.
در حالیکه معاون امور توانبخشی بهزیستی یکی از مشکلات و چالشهای اصلی معاونت خود را در سالهای اخیر گرایش به سمت مرکزمحوری عنوان می کند، رضازاده، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد این سازمان نیز مرکزمحوری را از مشکلات معاونت خود عنوان کرد و گفت: در سالهای گذشته برای مثال در حوزه «مراکز مشاوره» با افزایش کمی این مراکز در سطح کشور و در واقع حرکت به سمت مرکزمحوری مواجه بودیم؛ در حالیکه در حال حاضر حرکت به سمت «اجتماعمحوری» را در دستور کاری خود قرار دادهایم؛ به این ترتیب با اجرای برنامههایی چون «غربالگری اضطراب» تلاش کردهایم تا پیش از آنکه فرد دچار آسیب شود در جهت کاهش و یا عدم ایجاد آن اقدام کنیم.
وی در ادامه در خصوص مرکزمحوری در معاونت پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی، افزود: برای مثال در یک برهه زمانی و طی پنج سال اخیر، بهزیستی بر اثر فشار افکار عمومی «مراکز اقامتی کوتاه مدت» خود را با سرعت بالایی در کشور گسترش داد که این امر موجب آن شد که این مراکز کیفیت لازم را در ارائه خدمات و درمان اصولی و مبتنی بر واقعیت و شواهد عینی اعتیاد نداشته باشند به همین دلیل از سال گذشته به طور جدی ارزشیابی، بازبینی در دستورالعمل و همچنین توقف افزایش کمی این مراکز را در سطح کشور آغاز کردیم.
مراکز نگهداری سازمان بهزیستی فاقد نظارتهای کافی به ویژه در بخش کودکان بوده و همچنین آن برخوردی که را شایسته انسانی و مبتنی بر حفظ کرامت انسانی است را در این مراکز شاهد نیستیم
در حالی که معاونتهای توانبخشی و پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی «مرکزمحوری» از مشکلات معاونت خود برمیشمارند، فرید، معاونت امور اجتماعی بهزیستی با تاکید بر آنکه کیفیت مراکز این معاونت (شیرخوارگاهها، شبه خانوادهها و غیره) نسبت به گذشته به علت حضور مستمر خیرین بسیار بهبود یافته است؛ افزایش تعداد مراکز را از نقاط مثبت معاونت خود دانست و گفت: با تحول در رویکرد معاونت امور اجتماعی سازمان بهزیستی در سالهای گذشته به سمت کوچکسازی مراکز و افزایش تعداد کمی آنان پیش رفتیم که این امر از نقاط قوت بهزیستی در سالهای اخیر بوده است.
وی در این خصوص تصریح کرد: در گذشته بسیاری از مراکز به صورت اردوگاهی بودند اما در سالهای اخیر با ثابت ماندن تعداد کودکان حاضر در مراکز (حدود ۹ الی ۱۰ هزار کودک) در جهت کوچکسازی و افزایش تعداد کمی آنها اقدام کردیم تا به این ترتیب در هر مرکز بیش از ۱۵ کودک حضور نداشته باشند.
وی در ادامه در خصوص پرسنل حاضر در مراکز نیز عنوان کرد: در گذشته افرادی با تحصیلات پایین و یا غیرمرتبط در مراکز حضور داشتند اما در حال حاضر تمام مربیان و پرسنل حاضر در این مراکز دارای تحصیلات مرتبط مانند روانشناس، مددکار، معلم تربیتی و … هستند که این موضوع تا حدود زیادی بر کیفیت مراکز افزوده است اما با این حال باید در محتوای کاری و شیوه برخورد با این کودکان در مراکز با کمک خیرین تغییراتی ایجاد کنیم.
رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، مراکز نگهداری بهزیستی را فاقد نظارتهای کافی و صحیح دانست و گفت: مراکز نگهداری سازمان بهزیستی فاقد نظارتهای کافی به ویژه در بخش کودکان بوده و همچنین آن برخوردی که را شایسته انسانی و مبتنی بر حفظ کرامت انسانی است را در این مراکز شاهد نیستیم و علت تمامی این مشکلات عدم نظارتهای کافی است.
با وجود آنکه فرید، کیفیت مراکز را نسبت به قبل بسیار بهتر اعلام کرد اما همچنان قاسمزاده، رییس هیات مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان این سازمان را در نگهداری صحیح کودکان کار و خیابان ناتوان دانست و همچنین عزیز پناه، رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، مراکز نگهداری بهزیستی را فاقد نظارتهای کافی و صحیح دانست و گفت: مراکز نگهداری سازمان بهزیستی فاقد نظارتهای کافی به ویژه در بخش کودکان بوده و همچنین آن برخوردی که را شایسته انسانی و مبتنی بر حفظ کرامت انسانی است را در این مراکز شاهد نیستیم و علت تمامی این مشکلات عدم نظارتهای کافی است.
وی ضمن بیان آنکه وضعیت کودکان ترخیص شده از مراکز بهزیستی نیز مطلوب نیست، با انتقاد از وضعیت این افراد، افزود: همواره این سوال مطرح است، افرادی که از مراکز بهزیستی ترخیص میشوند تا چه حد برای زندگی اجتماعی خارج از مرکز در طول مدت اقامت خود آماده میشوند؟ چقدر سازمان بهزیستی نسبت به آگاهی و ارتباط این افراد با اجتماع به آنها آموزشهای لازم را میدهد؟ .
فرید:یکی از جدیترین نقدها به سازمان بهزیستی در خصوص همین شیوه ترخیص فرزندان بوده است که تا حدود زیادی آن را پذیرفتهایم.
فرید در این خصوص، گفت: با توجه به آنکه مساله ترخیص کودکان از مراکز بهزیستی همواره یکی از چالشهای این سازمان بوده کارگروهی در این خصوص متشکل از دانشگاهیان، کارشناسان استانی و ستادی و … تشکیل دادهایم که در این فرآیند ترخیص بازنگریهای اساسی را ایجاد کنند زیرا همواره یکی از جدیترین نقدها به سازمان بهزیستی در خصوص همین شیوه ترخیص فرزندان بوده است که تا حدود زیادی آن را پذیرفتهایم و این فرآیند بازنگری به طور فراگیر در تمامی مراکز ۱۲ تا ۱۸ سالههای سازمان که شامل فرآیند ترخیص میشوند، اعمال خواهد شد.
“بودجه” نیز همواره یکی از مشکلات دیرینه سازمانهای عریض و طویلی چون بهزیستی است؛ به طوریکه شاهد آن هستیم که این سازمان با وجود حجم بالای مشارکتهای مردمی که به گفته معاونت مشارکتهای مردمیاش، رقم این مشارکتها تا حدود ۲.۵ برابر بودجه رسمی این سازمان است و همچنین با وجود آنکه در حال حاضر نیز بخشی از وظایف سازمان بهزیستی کشور که شامل حمایتگری و تولیت جامعه هدف خود است، توسط مشارکتهای مردمی و به صورت معنوی مانند راهاندازی مراکز نگهداری و … انجام میشود؛ اما هم چنان “کمبود بودجه” یکی از عناوین اصلی چالشها از سوی مسئولان بهزیستی عنوان میشود.
رضازاده، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی که خود متخصص پزشکی اجتماعی است، ضمن بیان آنکه پیشگیری همواره در دنیا و با شدت بیشتر در ایران مظلوم واقع میشود گفت: پیشگیری ربانی برای افتتاح و صحنهای برای نمایش ندارد به همین دلیل با وجود اهمیت بسیار زیاد آن در کاهش آسیب، اهمیت کافی را نداشته و در بهزیستی نیز با وجود آنکه این سازمان تنها نهادی است که به طور تخصصی در حوزه پیشگیری از آسیبها و به طور خاص در ابعاد روانی و ذهنی در حال فعالیت است اما فقط ۳ درصد بودجه کل سازمان به معاونت پیشگیری و درمان اعتیاد اختصاص یافته است و این درحالیست که باید ۱۰ الی ۱۵ درصد بودجه هر نهاد و سازمانی به پیشگیری و ارتقا سلامت اختصاص یابد.
رضازاده: برنامه “کاهش آسیب اعتیاد” برنامه ایست که در راستای کاهش بیماری های منتقل شده از طریق تزریق بسیار موثر عمل خواهد کرد و همچنین بر افزایش سلامت اجتماعی و …نیز بسیار تاثیرگذار است اما درحال حاضر به دلیل کمبود بودجه قادر به گسترش آن نیستیم.
رضا زاده با این حال تاکید کرد: با وجود محدودیتهای بودجهای با این حال اقدامات خوبی در این حوزه در بهزیستی انجام شده است اما به این موضوع واقفیم که درصورت افزایش اعتبارات، طرحهای موثر زیادی را میتوان اجرا کرد زیرا همواره بر مبنای میزان بودجه، کارشناس و متناسب با ظرفیتهای موجود اقدام به برنامه ریزی و اجرا طرحهای متفاوت می کنیم بدین ترتیب با وجود آنکه درحال حاضر برنامه های زیادی را دردست داریم اما به علت محدودیتهای موجود توان اجرایی آنها را نداریم.
وی در این خصوص افزود: برای مثال برنامه “کاهش آسیب اعتیاد” برنامه ایست که در راستای کاهش بیماری های منتقل شده از طریق تزریق بسیار موثر عمل خواهد کرد و همچنین بر افزایش سلامت اجتماعی و …نیز بسیار تاثیرگذار است اما درحال حاضر به دلیل کمبود بودجه قادر به گسترش آن نیستیم.
معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی علاوه بر بودجه، ضمن اشاره به آنکه درگذشته درحوزه اعتیاد این معاونت ۳۵ کارشناس حضور داشت؛ از کمبود نیرو انسانی نیز گلایه کرد و افزود: درحال حاضر با وجود آنکه کارشناسان بسیار خوبی در این معاونت حضور دارند اما از نظر تعداد درحال حاضر تنها هشت کارشناس با تحصیلات مختلف پزشکی، روان پزشکی، پزشکی اجتماعی روان شناسی، جامعه شناسی و… داریم؛ با این وجود در استخدام نیروی انسانی نیز با محدودیتهای شدیدی روبه رو هستیم.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در حالی که به میزان مستمری پرداختی از سوی بهزیستی به جامعه هدف انتقاد کرد و آن را به هیچ وجه راهگشا ندانست، گفت: نبود اعتبارات کافی در حوزه فعالیتهای اجتماعی همواره از چالشهای اصلی ما در رسیدن به اهدافمان است؛ برای مثال در برنامه چهارم توسعه باید ۴۰ درصد از حداقل حقوق به زنان سرپرست خانوار تعلق میگرفت اما در حال حاضر برای یک خانوار پنج نفره نهایتا ۱۰۰ هزار تومان مستمری پرداخت میشود و این میزان در شرایطی چون تورم و … هیچ کمکی به خانوادهها نمیکند.
فرید ادامه داد: همچنین در موضوع “توجه به سنین ابتدای کودکی” (۰ تا ۷ سال) شاهد آن هستیم که در تمام دنیا توجه ویژهای به این سنین شده و اعتباراتی چون سهمی از تولید ناخالص داخلی به آن اختصاص مییابد؛ اما با این حال در ایران به این حوزه اعتبارات خاصی تعلق نگرفته و در چنین شرایطی نیازمند تحول اساسی در دیدگاهها و سیاستگذاریهای کلان اجتماعی هستیم.
در ادامه نحوینژاد، معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی کشور نیز به محدودیتهای اعتباری در معاونت خود اشاره کرد و گفت: در راستای تغییر تشکیلات ساختاری حاکم در بهزیستی و معاونت امور توانبخشی که در حال حاضر اقدامات اجرایی آن آغاز شده است؛ باید به مساله محدودیتهای اعتباری از جمله عدم توانایی کسب اعتبارات لازم از مراجع ذیربط متناسب با نیازهای واقعی معلولان نیز اهتمام ورزیده و اعتبارات لازم را از این مراجع دریافت کنیم تا بتوانیم در کاهش مسائل و مشکلات جامعه معلولین اقدامات موثری را به انجام برسانیم.
وی از تصویب “قانون جامع حمایت از حقوق معلولان” در مجلس شورای اسلامی به عنوان سکوی پرشی برای حل بسیاری از مشکلات جامعه معلولان یاد کرد و گفت: در صورت تصویب “قانون جامع حمایت از حقوق معلولان” در مجلس، بسیاری از مشکلات جامعه معلولان حل و ساماندهی خواهد شد.
علاوه بر آنکه معاونان سازمان بهزیستی کشور کمبود بودجه را از چالشها و مشکلات اصلی بر سر اقدامات خود عنوان میکردند، رییس هیات مدیره انجمن یاری کودکان کار و خیابان نیز این مساله را تایید و عنوان کرد: بهزیستی از لحاظ بودجهای واقعا در مضیقه است به طوری که درآمد و حقوق کارمندان، مددکاران، مدیران و پرسنل حاضر در مراکز نگهداری این سازمان حتی در مقایسه با اقشاری که کم درآمد هستند نیز کم بوده و در چنین شرایطی وقتی فردی از وضعیت خود راضی نباشد نمیتواند وظایف خود را به درستی انجام دهد به همین دلیل بهزیستی علاوه بر آنکه برای اجرای بهتر طرحها و برنامههای خود نیاز به کسب اعتبارات بیشتر دارد برای رفاه حال کارکنان خود نیز باید برنامهریزیهایی را داشته باشد.
ارائه آمارهایی همچون افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، زنان و دختران آسیبدیده، معلولان و یا کودکان تحت پوشش از سوی بهزیستی، هر چند جای افتخار ندارد و نشان دهنده افزون شدن جمعیت محروم کشور از ابعاد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است اما میتواند در سیاستگذاری و برنامهریزی مسوولان برای این جامعه هدف موثر باشد.
با این حال رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، بهزیستی را سازمانی با بودجه، امکانات و بدنه کارشناسی مناسب عنوان کرد و گفت: اگر بهزیستی توانایی شنیدن نقد در حوزه آسیبها داشته باشد و نظارتهای بیرونی را توسط سازمانهای مردمنهاد بپذیرد، با وجود تجربه و ظرفیتهای لازم و کافی که در آن وجود دارد؛ اگر اراده کند میتواند در حوزه کاهش آسیبها و بهبود وضعیت جامعه هدف خود موفقتر از پیش عمل کند.
بهزیستی سازمانی است با چهار هدف اصلی برنامهریزی، نظارت، ارزیابی و در نهایت سیاستگذاری؛ با این وجود پس از عمر ۳۵ ساله این سازمان این سوال در ذهن بسیای از فعالان جامعه مدنی و جامعه هدف این سازمان وجود دارد که آیا بهزیستی توانسته است در بهزیستن افراد جامعه و کاهش آلام اجتماعی به عنوان تنها متولی رسمی کاهش آسیبها در کشور موفق عمل کند؟ آیا این سازمان توانسته است نظارت صحیحی بر سازمانهای عرضه کننده خدمات توانبخشی و اجتماعی داشته باشد و یا از ظرفیت جامعه مدنی به خوبی بهرهمند شود؟ و یا در این سازمان تخصصی چند تن در حوزههای تخصصی خود مشغول فعالیت هستند؟ و در نهایت اینکه این سازمان چقدر توانسته است به رسالت ذاتی خود که کاهش آسیب و کاهش تعداد محرومان و آسیب دیدگان است، عمل کند؟. ارائه آمارهایی همچون افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، زنان و دختران آسیبدیده، معلولان و یا کودکان تحت پوشش از سوی بهزیستی، هر چند جای افتخار ندارد و نشان دهنده افزون شدن جمعیت محروم کشور از ابعاد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است اما میتواند در سیاستگذاری و برنامهریزی مسوولان برای این جامعه هدف موثر باشد.روی دیگر سکه آن است که بگوییم بهزیستی زمانی میتواند به اقدامات خود افتخار کند که آماری واقعی از افزایش عملکرد خود در حوزه کاهش ناتوانیها، محرومیتها و آسیبها ارائه کند. باشد که موانع موجود بر سر راه اجرای اهداف و برنامههای این سازمان اعم از کمبود بودجه، ساختار نامناسب، عدم حضور نیروی انسانی متخصص کافی، عدم شناخت دقیق و همهجانبه از مسائل و آسیبهای اجتماعی و ….در این سازمان حل و با وجود روی کار آمدن انوشیران محسنی بندپی در چنده ماه اخیر به عنوان رییس جدید سازمان بهزیستی کشور، شاهد بهبود ساختار و عملکرد در این سازمان باشیم.